به احتمال قوی در ذهن شما هم همان تصویر کلیشه ای ثابت از بازاریابی شبکه ای هک شده است. تصویر زنان خانه داری که در حال درست کردن
رهبری مهم ترین لازمه در کسب و کار است.به زبان ساده، رهبری کسب و کار،تمایل به قبول مسئولیت کارها و انجام مسئولیت ها بدون توجه به شرایط و فشارهای خارجی است.
رهبر شرکت کسی است که برای به ثمر رساندن کارهای بزرگ،حاضر است هر کاری که لازم است انجام دهد.این نتایج در اولین یا دومین تلاش به دست نمی آیند.رهبران سازمان ها حاضرند بارها شکست بخورند.اگرچه این موضوع را دوست ندارند اما اگر کارها به خوبی پیش نرود، دست از کار نمی کشند.در حقیقت، در شرایط دشوار اقتصادی و بحران های بزرگ است که شخصیت شما به عنوان رهبر خوبی نمایان می شود.
چرا؟ زیرا در زمان های سخت، رقبای شما به جای تمرکز بر مشتریان، به فکر حفظ امنیت و بقای خود هستند. معمولا در شرایط بحرانی است که سازمان ها با آن چیزی که آن ها را در وهله اول فوق العاده می سازد، ارتباط برقرار می کنند.
رهبری شما تعیین کننده است
توانایی شما برای کنترل شرایط، اتخاذ تصمیمات دشوار، پذیرفتن مسئولیت ها و رهبری موثر می تواند بیش از هرعامل دیگری بر موفقیت سازمان و تیم شما اثر بگذارد.هر کاری که برای تبدیل شدن به رهبری موثرتر انجام می دهید، اثر بزرگ تری بر کل سازمان شما می گذارد.
بهترین زمان و بدترین زمان
مردم اغلب از شرایط دشوار اقتصادی و رقابت شدید شکایت می کنند،اما بسیاری از مدیران بزرگ، سازمان خود را در بدترین زمان ممکن ایجاد کردند یا پیش بردند. در دهه 1970، آمریکا وارد دوران رکود اقتصادی شد و نرخ بالای بهره ها، تورم قیمت بنزین و بازارهای ورشکسته بورس و املاک همه جا را فرا گرفت، اما همین دهه 1970 زمانی بود که کارآفرینان بزرگ، کارهای باور نکردنی انجام دادند. در میان ورشکستگی های بزرگ، صف های طولانی بنزین، بی قانونی ها و التهاب بازار، کارآفرینانی همچون چارلز شوآب، استیو جابز، و هرب کلهر به نتایج شگفت انگیزی رسیدند.
فرصت در بحران
افرادی مانند والت دیزنی، بیل هیولت و دیوید پاکارد، تام واتسون و توماس ادیسون، همه و همه رویاهای خود را در بازارهای آشفته بنیان نهادند.این شرکت ها درهای کسب و کارشان را درست زمانی باز کردند که بحران اقتصادی، شرکت های دیگر را از پا درآورده بود.حتی گوگل زمانی به ثبت رسید که حباب تکنولوژی در انتهای هزاره اخیر، در حال ترکیدن بود.
شروع اشتباه
بسیاری از شرکت های با سابقه و با دوام، نه تنها در بازار نامناسب به وجود آمدند، بلکه در ابتدای کار محصولات غیر متداولی داشتنند. فهرست شرکت های بزرگی که محصولات اولیه آنها اشتباه بود و عمر کوتاهی داشتند، بسیار طولانی است.به نظر می رسد موفقیت کسب و کار بر پایه شکست های قبلی بنا می شود. مثال های اسطوره ای بسیاری وجود دارد. دستیار دیجیتال شخصی بیش از آن گران و بزرگ بود که در سال 1993 موفقیتی کسب کند، اما راه را برای تحقیقات پیشرویی باز کرد که نتیجه آن ارائه بلک بری به بازار بود و همچنین قبل از ظهور آیفون، موفقیت های چشمگیری را نصیب گوشی های هوشمند نوکیا کرد.